یک گاو در حالی که با خشنودی علف میجود، ممکن است بیغم و دردترین موجود روی زمین به نظر برسد ولی پشت این چشمهای بزرگ افکار، نگرانیها، تمایلات و غمهای زیادی موج میزنند. گاوها هم مانند ما شخصیتهای متفاوت و گاه کاملاً متضادی دارند. یک گاو ممکن است بسیار باهوش و مبتکر یا کندذهن، شجاع و ماجراجو یا محجوب و خجالتی، مغرور یا فروتن، اربابمنش یا تسلیم، خون گرم و صمیمی یا گوشهگیر و حتی ستیزهجو باشد.
به طور کلی گاوها موجوداتی بزرگجثه ولی آرام، بیآزار، اجتماعی و دوست داشتنی هستند. بیشتر آنها کنجکاو و باهوش هستند.. گاوها به پرش از موانع بسیار بلند و پیمودن مسافتهای اعجابانگیز برای فرار از کشتارکاهها یا جستجوی فرزندان خود شهرت دارند.
گاوها، حیوانات باهوش و خوشحافظه
تحقیقات نشان میدهند که گاوها روابط علت-معلول را به خوبی میفهمند مثلاً خیلی سریع یاد میگیرند در موقع تشنگی یا گرسنگی کدام دکمه را فشار دهند تا آب یا غذا دریافت کنند. همانند انسانها، گاوها خیلی سریع یاد میگیرند از چیزهای خطرناک مانند حصارهای الکتریکی یا آدمهای خبیث دوری کنند!
گاوها قادرند از تجربیات همدیگر درس بگیرند، از این نظر آنها مانند سگها و کمی پیشرفتهتر از گربهها هستند. برای نمونه، اگر گاوی بر اثر برخورد با حصارهای الکتریکی دچار شوک شود، بیشتر گاوهای دیگر هرگز به حصارها نزدیک نمیشوند.
گاوها حافظۀ خوبی دارند و هرگز یک محل یا قیافه را فراموش نمیکنند. حافظۀ آنها بخصوص در به خاطر سپردن محل قرار گرفتن اشیاء خیلی خوب کار میکند. آنها مسیرهایی را که پیمودهاند، محل قرار گرفتن چاههای آب، آخور، محل روییدن بهترین علفها در چراگاه و محل به دنیا آمدن گوسالۀ خود را به خوبی به خاطر میسپارند و از این قابلیت خود برای برگشت به خانه یا پیدا کردن گوسالۀ خود پس از فروخته شدن در حراجها استفاده میکنند. حافظۀ گاوها به یادآوری محلها و مسیرها محدود نمیشود. بیشتر گاوها نسبت به کسانی که به آنها یا خانوادهشان آسیب رساندهاند، کینه به دل میگیرند و قیافۀ آنها را فراموش نمیکنند. این مسئله در مورد اعضاء گله نیز صادق است. اگر گاوی مورد کملطفی یا آزار گاو دیگری از گروه خود قرار گیرد، از او دلگیر میشود و ممکن است تا آخر عمر به او نزدیک نشود. یکی از محققان که برای مدتی رفتار گاوها در یک گله را زیر نظر داشته است میگوید: گاوهایی که مادربزرگ میشوند به دخترانشان در بچهداری کمک میکنند ولی گاوی به نام اولیویا به مادر خود نشان داد که به کمک او احتیاجی ندارد. مادر اولیویا پس از آنکه مورد کمتوجهی دختر خود قرار گرفت، به قسمت دیگری از چراگاه رفت و به گفتگو با گاوهای دیگر پرداخت و دیگر هرگز با دختر خود حرف نزد!
گاوها، موجودات اجتماعی
گاوها بسیار اجتماعی هستند و ساختارهای اجتماعی پیچیدهای تشکیل میدهند. آنها میتوانند بیش از ۱۰۰ نفر از گروه خود را به خاطر بسپارند. روابط اجتماعی برای گاوها بسیار مهم است. آنها به طور مداوم سرگروههایی برای خود انتخاب میکنند. این انتخاب بر اساس معیارهایی مانند هوش، کنجکاوی، قابلیت اعتماد، تجربه و مهارتهای اجتماعی صورت میگیرد نه بر اساس جثّه، قلدری، زور و غرور. درجۀ دوستی میان گاوهای گروه بسیار متفاوت است. هر گاو تعدادی دوست صمیمی دارد در حالی که با بقیۀ اعضاء گروه تنها رابطۀ همگروهی دارد. آنها برای نشان دادن محبت خود به یکدیگر، همدیگر را لیس میزنند و تیمار میکنند. هر چه مدت آشنایی و میزان صمیمیت میان دو گاو بیشتر باشد، مدتی که آنها همدیگر را تیمار میکنند طولانیتر است.
ساختار اجتماعی گروه، در بسیاری از کارهای روزمرۀ گاوها تأثیر میگذارد. برای نمونه، هنگام چرت نیمروز، محل و جهت خوابیدن هر یک از گاوها، نشان دهندۀ موقعیت اجتماعی آنها در گروه است.
گاوها، حیوانات مهربان
بیشتر گاوها مهربان و نسبت به خانواده و انسانهایی که مرتب با آنها در ارتباط هستند و با آنها با مهربانی برخورد میکنند، بسیار وفادار هستند. گاوها میتوانند با استفاده از حالت قرار گرفتن بدن و صداهای مختلف، رضایت، علاقه، خشم و آشفتگی خود را ابراز کنند. آنها برای مرگ کسانی که دوست دارند سوگواری میکنند و حتی در غم از دست دادن آنها اشک میریزند. گاوها از نظر عاطفی بسیار پیچیده هستند و ممکن است نگران آینده باشند.
رابطۀ مادر-فرزندی قوی در گاوها
رابطۀ مادر-فرزندی در گاوها بسیار قوی است. گاوهای مادر به فرزندان خود بسیار وابسته هستند. مدت زمان بارداری در گاوها مانند انسانها ۹ ماه است، هر گاو مانند یک زن معمولاً تنها یک فرزند به دنیا میآورد و در زندگی طبیعی، مانند یک زن تا یک سال به فرزند خود شیر میدهد. بنابراین، شباهت رابطۀ مادر-فرزندی در گاوها به رابطۀ مادر-فرزندی در انسانها چندان هم تصادفی نیست.
زندگی گاوها در مزارع صنعتی
گاوهای پرورشی به دو دستۀ اصلی تقسیم میشوند: گاوهای شیرده و گاوهای گوشتی که در واقع فرزندان گاوهای شیرده هستند.
زندگی گاوهای شیرده
یک گاو در حالت طبیعی میتواند ۲۰ تا ۲۵ سال عمر کند. گاوهای شیرده در حدود ۵ سالگی به کشتارگاه فرستاده میشوند در حالی که زندگی کوتاه آنها در چند چیز خلاصه میشود: خوردن، شیر دادن، درد و رنج و ترس، غم از دست دادن پی در پی فرزندان.
زندگی یک گاو شیرده در پرورشگاه شروع میشود. گوسالههای مادۀ قوی که از گاوهای شیرده متولد میشوند برای تولید شیر پرورش داده میشوند تا جای گاوهای شیردهی را که میزان تولید شیر آنها کم شده است بگیرند. اولین تلقیح مصنوعی در این گاوها بعد از یک سالگی اتفاق میافتد. دوران حاملگی ۹ ماه طول میکشد و گاو شیرده در حدود دو سالگی اولین فرزند خود را به دنیا میآورد.
این گاوها بیشتر زندگی خود یعنی حداقل ۷ ماه از سال را در اصطبلهای پرازدحام یا سلولهای انفرادی (معمولاً بتونی) که داخل اصطبلها ساخته شدهاند میگذرانند. در برخی از دامداریها آنها در بهار و تابستان برای چرا به مراتع برده میشوند ولی در برخی دیگر گاوهای شیرده حتی از این نعمت هم محروم هستند.
مشکلات جسمی گاوهای شیرده
در حالت طبیعی، یک گاو ماده بعد از زایمان میتواند روزانه بین ۰.۵ تا ۲ کیلوگرم شیر تولید کند. در دامداری صنعتی، با استفاده از تغییرات ژنتیکی، غذاهای هرمونی و خوراندن غلات به جای علف، تولید روزانهٔ شیر را به ۲۳ تا ۵۰ کیلوگرم، یعنی حداقل ۲۵ برابر مقدار طبیعی میرسانند. البته در اقتصادی بودن این روشها شکی نیست ولی باید دید این روشهای اقتصادی چه بلایی بر سر گاوها میآورند. از بیماریهای شایع در گاوهای شیرده میتوان به این موارد اشاره کرد:
· وزن بالا، شَلی و ناراحتی قلبی
وزن گاوهای شیرده بسیار بالاست، طوری که استخوانبندی آنها، که برای وزن بسیار کمتر ساخته شده است، قادر به تحمل آن نیست. بیش از ۵۰ درصد این گاوها شَل هستند و یا از درد دائمی و شدید پا رنج میبرند. از طرف دیگر، به علت وزن بسیار زیاد تقریباً تمام این گاوها ناراحتی قلبی دارند.
· توّرم، درد، عفونت و زخم سینهها
گاوهای شیرده، از لحظۀ تولد اولین فرزند تا زمانی که به کشتارگاه فرستاده میشوند بیوقفه مقدار زیادی شیر تولید میکنند. در نتیجۀ شیردوشی مداوم، سینههای آنها اغلب متوّرم است وعفونتها و زخمهای سینه از شایعترین عوارض میان آنهاست.
· تب شیر
بیماری تب شیر در گاوهای شیرده به علت از دست رفتن ناگهانی ذخیرۀ کلسیم بدن با شروع شیردهی به وجود میآید و اگر به موقع درمان نشود گاو مبتلا روز به روز آنقدر ضعیف میشود که نمیتواند بایستد. مرحلۀ بعد بیهوشی و مرگ است.
· بیماری BSE
بیماری BSE یا Bovine SpongiformEncephalopathy یک اختلال عصبی است که در حیوانات با سن بیشتر از پنج سال بروز میکند. حیوان مبتلا از نظر روحی، طرز ایستادن، حرکت کردن و حس کردن وضعیت طبیعی ندارد. این بیماری کشنده است و تنها در چند هفته باعث مرگ حیوان مبتلا میشود. این بیماری از طریق خوردن گوشت حیوان مبتلا قابل سرایت به انسان است.
· بیماری سل
بیماری سل مخصوص گاوها نیست. همۀ حیوانات از جمله انسانها میتوانند به این بیماری مبتلا شوند. قبل از پاستوریزه کردن شیر، انتقال این بیماری از طریق آشامیدن شیر گاوهای مبتلا به سل یکی از شایعترین عوامل ابتلا به سل در مردم بوده است.
· سرطان خون
از بیماریهای شایع دیگر در میان گاوهای شیرده سرطان خون است. نتیجۀ یک تحقیق در آمریکا نشان داد ۸۷ درصد گاوهای شیرده در این کشور مبتلا به سرطان خون هستند. شاید فکر کنید، اگر وضعیت تا این حد بد بود، حتماً تا حالا چارهای برای آن اندیشیده شده بود ولی این مسئله چندان جدی گرفته نمیشود چون بسیاری از کارشناسان معتقدند سرطان خون در گاوها، سلامتی مصرف کنندگان شیر و گوشت را تهدید نمیکند!
· بیماریهای دیگر
از دیگر بیماریهای شایع در گاوهای شیرده میتوان به تلو تلو خوردن بر اثر کمبود منیزیم، التهاب ریه، بیماریهای روده، اسهال گاوی (BVD)، تب مالت، عفونت رحم بر اثر عدم وجود بهداشت هنگام به دنیا آمدن گوساله اشاره کرد. بیشترین مرگ و میر در گوسالهها در یک ماه اول اتفاق میافتد. علت اصلی این مرگ و میرها عفونتهای خونی و عفونتهای روده است.
بارداری و زایمان
برای آنکه گاوهای شیرده به صورت مداوم شیر داشته باشند، باید سالی یک بار زایمان کنند بنابراین، هر سال با استفاده از روش تلقیح مصنوعی باردار میشوند، در حالی که در دوران بارداری دوشیدن شیر آنها در دو یا سه نوبت روزانه همچنان ادامه پیدا میکند. بعد از نه ماه، قسمت سختتر قضیه یعنی زایمان فرا میرسد...
هر موقع حرف از زایمان گاوها پیش میآید، بیاختیار به یاد گفتۀ یکی از آشنایان، چند روز بعد از آنکه شاهد زایمان یک گاو بود میافتم که گفت:
"چند روزه روزی صد بار خدا را شکر میکنم، اول برای اینکه زن آفریده نشدم و خیلی مهمتر از اون، برای اینکه گاو آفریده نشدم."
حتماً شما هم مثل معروف "گاوش دو قلو زاییده" را شنیدهاید. این مثل از این واقعیت ریشه میگیرد که زایمان در گاوها یکی از سختترین زایمانهاست ولی چیزی که زندگی یک گاو مادر را تا این اندازه غمانگیز و غیر قابل تحمل میکند، سختی زایمان نیست. زایمان، اول راه است...
دوران شیرین بچهداری!
بعد از ۹ ماه بارداری و یک زایمان طاقتفرسا، گاو مادر شروع به پرستاری از گوسالهٔ خود میکند، بیآنکه بداند این دورهٔ شیرین بیشتر از یک یا چند روز طول نمیکشد. در طبیعت، یک گوساله ۶ تا ۱۲ ماه شیر مادر خود را میخورد. از همان ساعتهای اول، رابطۀ عاطفی محکمی میان مادر و فرزند به وجود میآید. برای گاوهای پرورشی، معمولاً در ۲۴ تا ۴۸ ساعت بعدی ورق به احتمال زیاد بر میگردد. گوسالههای مادۀ قوی در همانجا باقی میمانند تا برای تولید شیر پرورش داده شوند. گوسالههای ضعیف (نر و ماده) در همان روزهای اول کشته میشوند و بقیۀ گوسالهها در یک یا حداکثر چندروزگی از مادر خود جدا شده، راهی پرورشگاههای گوساله میشوند. جدا کردن گوساله از مادرضربۀ روحی شدیدی به هر دو وارد میکند. گاوهای مادر پس از جدا شدن از فرزندان خود تا مدتها بیتابی میکنند و آسیمهسر فرزند خود را جستجو میکنند. در بعضی از گاوهای ماده، این آشفتگی و سوگواری تا مدتهای بسیار طولانی ادامه پیدا میکند. حتی در دامداری سنّتی هم وضعیت چندان بهتراز این نیست چون به هر حال پس از مدت کوتاهی گوسالهها به قصابیها یا مراکز تولید گوشت فروخته میشوند. بر اساس موارد گزارش شده، برخی از گاوهای مادر پس از جدا شدن از گوسالۀ خود، از منطقۀ خود خارج شده، چندین کیلومتر راهپیمایی میکنند تا فرزند خود را پیدا کنند.
پایان دردناک
بعد از ۳-۴ بار زایمان، تولید شیر در گاوهای شیرده کم میشود و زندگی تلخ آنها به کشتارگاه ختم میشود.
زندگی گاوهای گوشتی
گاوهای گوشتی در واقع، همان گوسالههایی هستند که در مراکز تولید شیر به دنیا آمده و پس از مدت کوتاهی از مادر خود جدا شدهاند. این گوسالهها بعد از جدا شدن از مادر خود به مراکز پرورش گوسالهها منتقل میشوند. در هفتههای اول پس از جدا شدن از مادر، ترکیبی از شیر خشک کمچرب با مکمّلهای چربی به گوسالهها خورانده میشود که معمولاً شور است و نه تنها مانند شیر تشنگی آنها را فروکش نمیکند، بلکه آنها را مرتب تشنهتر میکند و آنها مجبورند برای رفع تشنگی دوباره از همین مایع بخورند چون چیز دیگری برای آشامیدن وجود ندارد. این گوسالهها باید در ۶ ماه به حد اکثر وزن ممکن برسند، بنابرین از همان هفتههای اول به آنها غذاهای هرمونی خورانده میشود. از طرف دیگر، چون این گوسالهها به مدت و مقدار کافی از شیر مادر خود تغذیه نکردهاند، نسبت به بیماریها بسیار ضعیف هستند. برای کم کردن تلفات ناشی از بیماریها، مقدار زیادی پریبیوتیک (داروهایی که برای پیشگیری از بیماریهای عفونی مصرف میشوند) و آنتیبیوتیک به غذای روزانهٔ آنها اضافه میشود. بعد از مدت کوتاهی، تغذیه از غلات شروع میشود. بیشتر این گوسالهها از هوای آزاد و نور خورشید محروم هستند. در بسیاری از دامداریها، آنها در اصطبلهای بسیار کوچک (سلولهای انفرادی) نگهداری میشوند، طوری که حتی قادر نیستند به عقب یا جلو حرکت کنند یا بچرخند. حتی در بعضی از این اصطبلها گوسالهها را به میلههای اصطبل میبندند طوری که حتی نمیتوانند روی زمین بنشینند و اگر هم بتوانند بنشینند، روی فضولات خود مینشینند. ممکن است در برخی دیگر از دامداریها وضعیت تا حدودی بهتر باشد و در مواقعی از سال گوسالهها به چراگاه برده شوند، تا آزادانه بچرند و حرکت کنند ولی در بسیاری از پرورشگاهها گوسالهها نور خورشید را برای اولین بار در راه کشتارگاه میبینند. در تعداد کمی از پرورشگاهها، گوسالهها در اصطبلهای تنگی که در هوای آزاد قرار دارند نگهداری میشوند. در این حالت، گوسالهها میتوانند هوای آزاد تنّفس کنند ولی در اینجا هم از آزادی و راه رفتن و جست وخیز کردن خبری نیست. حتی در شرایطی که گاوها به جای سلولهای انفرادی در اصطبلهای بزرگ نگهداری میشوند، مشکل شدید ازدحام جمعیت وجود دارد. پرورش گاوها در اصطبلهای پرازدحام باعث ایجاد استرس دائمی در آنها میشود چون سلسله مراتب اجتماعی آنها را به هم میزند. گاوهایی که در گروههایی با بیش از ۲۰۰ عضو نگهداری میشوند، همیشه آشفته هستند و مرتب با هم درگیر میشوند چون خیلی زود از مادر خود جدا شدهاند، فضای کافی ندارند و نمیتوانند در گروههایی به این بزرگی جای خود را پیدا کنند. این در حالی است که در برخی از دامداریهای صنعتی، گاوها در گروههای ۱۰۰۰ تایی نگهداری میشوند. برای اینکه اضطراب و پریشانی آنها را درک کنیم، کافیست تصور کنیم با ۱۰۰۰ نفر آدم بیگانه در جایی زندانی شدهایم. گاوها نیز مثل ما میخواهند در کنار خانواده و آشنایان خود زندگی کنند و استرس زندگی در مزارع صنعتی آنها را گیج، هراسان و منزوی میکند. اکثر گوسالهها حد اکثر در ۶ ماهگی به کشتارگاه فرستاده میشوند، در مواردی که گوسالهها ضعیف هستند این مدت ممکن است بسیار کوتاهتر باشد. ممکن هم هست گوسالهای تا یک سالگی به کشتارگاه فرستاده نشود و اگر جزء دستۀ معدود خوشبخت (!!!)ها باشد بتواند گاه گاهی در میان هم نوعان خود از فضا و هوای آزاد و نور خورشید لذت ببرد.
قطع شاخها، داغ خوردن و اخته شدن بدون بیحسی از دردناکترین قسمتهای زندگی یک گاو پرورشی هستند.
انتقال گاوها به کشتارگاهها
چند سفر طاقتفرسای طولانی معمولاً بر پیشانی هر گاوی نوشته شده است. آنها معمولاً در جایی به دنیا میآیند، در جایی بسیار دورتر پروار میشوند و در کشتارگاهی بسیار دورتر کشته میشوند. نقل و انتقال آنها در بیشتر جاهای دنیا در شرایط بسیار ناهنجار مانند گرما یا سرمای شدید و چندین روز گرسنگی و تشنگی انجام میشود. برخی از آنها در همان راه میمیرند.
صحنۀ آخر
مانند تمام حیوانات پرورشی دیگر، گاوها قبل از ورود به کشتارگاه سرنوشت شوم خود را حس میکنند و سعی میکنند خود را از مهلکه نجات دهند. فرار و پریدن از دیوارهای چند متری کشتارگاه در گاوها بسیار متداول است. کارکنان برای جلوگیری از چنین وضعیتی مرتب به کتک و لگد و تازیانههای الکتریکی و غیره متوسل میشوند. وضعیت پس از ورود به سالن کشتارگاه به مراتب بدتر است. گاوها با شنیدن نالههای هم نوعان خود و بوی خون به شدت وحشتزده وآشفته میشوند. بالاخره بعد از مدتی گیر و دار، آنها را با شوک الکتریکی یا روشهای دیگر گیج کرده و از پاها آویزان میکنند تا سرشان را ببرند. در مورد گوسالهها، معمولاً از روش شوک الکتریکی استفاده میکنند. در این حالت برق با ولتاژ بالا را از مغز گوساله عبور میدهند. مدت گیجی بر اثر شوک الکتریکی در گوسالهها کمتر از حیوانات دیگر است و اگر در این مدت کوتاه، بریدن رگهای خونی سر تمام نشده باشد گوساله به حالت هوشیاری بر میگردد. همچنین، مشخص شده است که رفلکس مغز گوسالهها در مقایسه با حیوانات دیگر بیشتر دوام میآورد، مغز آنها تا ۱۰۴ ثانیه بعد از بریده شدن گلو رفلکس دارد. به همین دلیل بیشتر گوسالهها در هنگام خونریزی علایم بارز هوشیاری را نشان میدهند.
در مورد گاوهای بالغ معمولاً یک تفنگ گلنگدن را روی نقطۀ خاصی از سر قرار داده و با شلیک، بافت مغز را متلاشی میکنند. در این حالت گاو به حالت غش میرود. اگر بر اثر تقّلای گاو برای نجات خود تفنگ در محل درست سر قرار نگرفته و شلیک شده باشد، گاو قبل از بریده شدن سر به حالت هوشیاری بر میگردد. اگر چه قانون در بسیاری از کشورها کشتارگاهها را موظف میکند که این گاوها را دوباره گیج کنند، در برخی موارد سر آنها در هوشیاری کامل بریده میشود.
|